گل پسر قند عسل

اولین شب یلدای رادین از اون جایی که رسمه شب یلدا بچه ها برن خدمت بزرگترها من و مامان وبابا تصمیم گرفتیم که به جای یک شب یلدا سه شب یلدا داشته باشیم ... شب اول (28 آذر ) : خونه خودمون مامان جون دوست داشت از منو هندونه عکس بگیره ولی بابا سر هندونمون رو برید ... این عکس همون روز منه بدون هندونه   شب دوم (29 آذر) : خونه بابا مجتبی   شب سوم (30 اذر ) : خونه بابا صادق ...

  من چهل روزه شدم همه میگن نی نی ها بعد از چهل روزگی رفتارهاشون بهتر میشه ، شکل و قیافشون بهتر میشه و کلی تغییرات اساسی میکنن ... حالا من که تا الانش اینقدر با حال بودم بعد از این چه هلویی میشم خونه بابا مجتبی من  چهل روزمه چند تا شمع باید داشته باشم؟؟؟؟   ...

پسر قشنگه هر روز کارهای تازه یاد میگیره ، یکیشم اینکه باهاش بازی که میکنی می خنده اونهم قشنگترین خنده دنیا  ....( پنجاه روزگی رادین )       هه هه هه ..بیا بشینیم گپی بزنیم چه خبر ؟ یکی یه چایی برام بیاره هف بکشم  بابا ...

مثل هر سال خونه بابا صادق نذری پزون داشتیم ( جاتون خالی قیمه) امسال منم تو پختن نذری شرکت کردم ... البته تو خوردنش نه پختنش ...

قیچ قیچ- بفرما تو هم میخواهی بدم بخوری  به به ...

  بغل هیچ کی هم نمی رم . اییش   ...

  هستی مامان تولدت مبارک امروز 7 آذر پسرم 1 ماهه شد. 1ماهی که با تمام عمرم تفاوت داشت . از همون لحظه اول تولدت شیرینی رو به ارمغان آوردی پسرم اونقدر دوست داشتنی هستی که حتی لحظه ای تحمل دوریت برام سخته .... یادمون می می مونه که با حضور تو توی زندگیمون هر روزمون تولده ، سی روزگی ،سی و یک روزگی و ... ولی ماهگرد تولدت که 7 هر ماه میشه یه خورده متفاوت تر جشن می گیرم چرا که بهمون یاد آوری میشه که گلمون 1 ماه بزرگتر شده به هر حال به مناسبت اولین ماه تولدت مامانی و بابایی و خاله آزاده اومدن دیدنت بابا رضا هم کلی ذوق داشت که پسرش بزرگ شده ولی این وسط مامان آذین سود برد چون کادوی تولد به اون رسید عزیز مامان تو این 1 ماهه ک...

پیش از حموم در حموم پس از حموم هیچ کی مثل من حمام نمی ره .سر می شورم آی سر می شورم بخصوص سر دختر ها ...

مردم از گردن کلفتی ...